مقاله ای درباره یورگن کلوپ
پنجشنبه, ۲۰ اسفند ۱۳۹۴، ۰۲:۰۹ ب.ظ |
Naser Kamali |
۰ نظر
فیلسوف دیوانه از نگاهی دیگر
یورگن نوربرت کلوپ ملقب به کلوپو که به خاطر موهایش و عینکی که برچشم می زند لقب هری پاتر فوتبال آلمان را یدک می کشد، به عنوان محبوبترین مربی باشگاهی در جهان شناخته میشود
فیلسوف دیوانه که اهل اشتوتگارت است تمام دوران بازی را در ماینتس گذراند؛ تیمی نه چندان به یادماندنی از راین لند. او در ابتدا مهاجم بود و سپس مدافع شد. ماینتس همیشه در دسته های پایین تر فوتبال آلمان روزگار می گذراند. اما اوضاع از زمانی عوض شد که کلوپ پس از بازنشستگی در سال 2001 مربی تیم شد. او پس از این که تیم را چند بار به آستانه صعود رساند آنها را در سال 2004 برای اولین بار به بوندس لیگا 1 آورد و سه فصل نگاهشان داشت. در ماینتس زمانی که او باشگاه را در سال 2004 به لیگ یک آورد یک سفر پیش فصل غیرمعمولی ترتیب داد. کلوپو در اینباره میگوید : «ما تیم را به دریاچه ای در سوئد بردیم که هیچ وسیله الکترونیکی در آن نبود. سفری 5 روزه و بدون غذا بود. بازیکنان خودشان باید غذا تامین می کردند. مربیان دیگر می گفتند فکر نمی کنی بهتر بود که بازیکنانت تمرین فوتبال می کردند؟ نه، من می خواستم تیم این را حس کند که آنها در هر چیزی دوام میاورند. کمک مربی من فکر می کرد که من احمقم. او می پرسید که می توانیم آنجاتمرین کنیم؟ گفتم نه. می توانیم آنجا بدویم؟ نه اما می توانیم شنا کنیم و ماهی بگیریم. اگر زمانی یکی از آن بازیکنان را دوباره ببینم، از نیروهای ویژه ما، آنها به من می گویند که در کل آن زمان چه اتفاقی افتاده است. هر شب در آن چادرهای لعنتی، روی ریشه درخت ها دراز می کشیدیم، کسی این را فراموش نمی کند. ما باید جزیره دیگری کشف می کردیم. اول باید آتش روشن می کردیم و آب جوش می آوردیم. تمام مدت باران می بارید. فقط 5 ساعت باران نبارید. چطور می توانستند در سوئد زندگی کنند؟ خورشید را که می دیدید پشه ها را هم حس می کردید اما اتفاقی درخشان بود. شبیه شجاع دل ها بودیم. شما می توانید حالا یک چاقو در بدن من فرو کنید، مشکلی پیش نمی آید. تیم ما تیم فوق العاده ای بود. پس از این اتفاقات ما شبیه شجاع دل ها شدیم، به بوندس لیگا صعود کردیم و با کسب عنوان یازدهم به کار خود پایان دادیم. کلوپ که ابتدا به خاطر تحلیل های کارشناسانه اش در شبکه زد.دی.اف نام خود را بر سر زبانها انداخت، با کسب نتایج فراتر از حد انتظار با ماینتس، به عنوان گزینه ی سرمربیگری تیمهای مطرح بوندس لیگایی خود را معرفی کرد. کلوپو دو پیشنهاد از بایرن و هامبورگ دریافت کرد. او که یکی از دو گزینه ی هوینس برای تصاحب سرمربیگری بایرن بود بعد از انتخاب کلینزمن از سوی مدیران ارشد بایرن مونیخ به عنوان سرمربی بایرن تصمیم گرفت هدایت هامبورگ را بر عهده بگیرد، اما به دلیل نپوشیدن کت و شلوار در جلسه ای که برای مذاکره با مدیران هامبورگ تدارک دیده شده، بود توسط بندر نشینان دیپورت شد تا در نهایت بعد از مدتی با پیشنهاد بروسیا دورتموند مواجه شده و فیلسوف دیوانه سر از وستفالن و سرمربیگری دورتموند در بیاورد یکی از نخستین کارهای او پس از ورود به وستفالن سامان دهی به خط دفاعی تیم بود که باعث شده بود آنها در سال گذشته در بوندس لیگا سیزدهم شوند و بدترین رتبه تاریخ دورتموند را کسب کنند.کریستین وورنس و روبرت کوواچ دو بازیکن کهنه کار از این تیم جدا شدند. وورنس با پیراهن طلایی دورتموند با فوتبال وداع کرد و کواچ نیز از وستفالن جدا شد، تا نِوِن سوبوتیچ ستاره جوان ماینتس و متس هوملس، دیگر پدیده جوان به دورتموند بیایند. کلوپ در گفتگویی گفت: «جاهایی هست که باید در آنها به روش خاصی فوتبال بازی کنید. نمی توانید از این راضی باشید که عقب بنشینید و توپ را بی هدف به جلو بفرستید. دورتموند یکی از آن جاهاست. ما میخواهیم فوتبالی بازی کنیم که مردم به یادشان بماند.» او یک بار دیگر هم گفته بود: «بردن یک بازی با نمایشی ضعیف همیشه بهتر از باخت با بازی عالی نیست. چون پیروزی حس کاذب و اشتباهی از موفقیت به انسان می دهد.» وقتی کلوپ اولین حقوقش را از باشگاه گرفت فکر کرد مسئول پرداخت اشتباه کرده، چون مبلغی که گرفته بود کمتر از دستمزدش در ماینس بود! اما آن دوران دیگر گذشته. کسی چه کار دارد کلوپ ژولیده و آشفته است. او روزگار خوب را به باشگاهی بزرگ نظیر دورتموند برگردانده.کلوپ با بودجه سالیانه ۴۰ میلیون پوند تیمی با ستاره های جوان ساخت که در 5 سال اخیر در حضور بایرن مونیخ توانست دو قهرمانی و دو نایب قهرمانی در بوندسلیگا یک قهرمانی در جام حذفی یک قهرمانی در سوپر کاپ و یک نایب قهرمانی در اروپا بدست بیاورد. دستاوردی به غایت بزرگ و غرور انگیز. او در این مورد میگوید؛ پول مهم نیست، پول امکان موفقیت را افزایش می دهد، اما نمی تواند تضمین کننده موفقیت باشد. آنها می دانند که ما نمی توانیم به بازیکنان مان پول خیلی زیادی بپردازیم و این شیوه ما نیست. نمی توانیم به مانند رئال مادرید و بارسلونا به بازیکنان خود پول بپردازیم. باید با جدیت کار کنیم. ما به قدر کافی شجاعت داشتیم تا بتوانیم تصمیمات ویژه بگیریم. به عنوان مثال مدافعان ۱۸، ۱۹ ساله مثل “هوملس” و “سوبوتیچ” را به بوندس لیگا آوردیم و من فکر نمی کنم، تجربه تنها مهم ترین چیز باشد. شما باید شجاع باشید و کار خود را با جوانان آغاز کنید و ما این کار را انجام دادیم. دیوانگی کلوپ به نوعی مرتبط با نبوغش است. نبوغ یک سرمربی بزرگ که در حال تحول فوتبال در آلمان است و بروسیا دورتموند را به اوج قله های موفقیت آلمان و اروپا بازگردانده. کافی است که یک روز را در تجهیزات دورتموند سپری کرده و نحوه مربیگری کلوپ دراین باشگاه و برخوردهایش با بازیکنانش را ببینید. او فراتر از یک سرمربی است. کلوپ در توصیف نحوه کار کردن تیمهایش گفته: «تیم های من جوری بازی نمی کنند که حس شود که شطرنج بازی می کنند.». جلسات تمرینی پسران طلایی، همیشه با شوی کلوپ آغاز می شود. شاید اگر از بیرون به ماجرا نگاه کنید، شناسایی کلوپ کمی سخت باشد؛ چون همیشه شلوارک می پوشد و با همان لباسهایی که بازیکنانش برتن می کنند، سرجلسه تمرینی حاضر می شود ولی کلاه او و رفتارهایش است که او را از سایرین متمایز می*کند. در ۵ دقیقه ابتدایی جلسات تمرینی دورتموند، همه منتظر شوخی های سرمربی تیم هستند؛ حتی ممکن است این شو، پرت کردن توپ به سمت بازیکنان تیم و یا دنبال یک توپ جمع کن دویدن باشد. ولی روتین همین است. یک روز نیست که تمرینات دورتموند بدون شوخی و خنده سرمربی تیم شروع نشود. به جز در روز بعد از مسابقات تیم که او دقایق ابتدایی جلسات تمرینی را به مرور اخبار رسانه*ها در مورد زمین چمن و مسائل مرتبط با بازی می گذراند. کلوپ همیشه تمرینات تیمش را با در دست داشتن یک یا دو توپ زیر بغلش هدایت می*کند و زمانی که این توپ ها در آغوش او نیستند، مشخص است که او برای صحبت با یکی دو تا از فوتبالیست هایش به طور خاص و یا ارائه درسهای ویژه ای مشغول شده است. او برای صحبت بازیکنانش، دست هایش را روی شانه های آنها قرار می دهد. خودِ کلوپو در صحبت هایی میگوید: من روزانه بیش از ۱۰۰ تصمیم می گیرم! همیشه این کلوپ است که قبل از آغاز جلسات تمرینی تیمش، صحبت ابتدایی را انجام می دهد و درصورت لزوم بازیکنانش را به دو تیم تقسیم می کند و تمرینات تیم را از کنار یکی از دو دروازه تماشا می کند. او همیشه از یک گوشه به تماشای عملکرد شاگردانش می ایستد و در صورت نیاز با چهره ای مملو از انرژی اشتباهات بازیکنانش را یادآوری میکند و در طول جلسات تمرینی بازیکنانش را از شدت خنده روی زمین می اندازد. بار سنگین تمرینات با توپ، همیشه بر دوش زلیکو بوواچ، دستیار دوم اوست . فلسفه کلوپ فقط در دو جمله که در وب سایت دورتموند بازتاب یافته خلاصه می شود: « تیم من فوتبال را مثل شطرنج بازی نمی کند.» و «من روزانه بیش از ۱۰۰ تصمیم می گیرم و به همین خاطر همیشه به آنچه بازیکنانم حس می کنند، فکر نمی کنم. چون وقتش را ندارم.» در عین حال آزادی و قاطعیت هم از کلیدهای موفقیت اقتدار این سرمربی است. فیلسوف دیوانه درباره ی خود و چگونگی برخورد با بازیکنانش و همچنین سبک کاریش میگوید: من واقعاً یک آدم معمولی هستم. گاهی اوقات دوست آنها هستم و گاهی اوقات آموزگارشان. آنچه را که باید انجام بدهیم به آنها می گویم. خیلی مشکل نیست که شما در یک لحظه یک رفیق و در لحظه دیگر در نقش یک معلم ظاهر شوید. بزرگ ترین مهارت من، قضاوت صحیح است. زندگی را درک می کنم، فوتبال بخشی از زندگی است. من به آنها می گویم که چطور می توانند آنچه را اتفاق می افتد دریابند. بازیکنان من جوان هستند و به مانند ابرستاره ها رفتار می کنند، آنها نیاز دارند که راه صحیح را پیدا کنند و وظیفه من این است که آن راه را به آنها نشان دهم. تنها راه دستیابی به رویا، این است که شجاع باشی. این همان چیزی است که ما برایش تلاش می کنیم. اگر در این بازی ببازیم هم هیچ مشکلی نخواهد بود، چون این اتفاق ممکن است هر زمانی رخ دهد. تنها چیزی که برای من مهم است این است که تیمم خوب در جریان بازی قرار بگیرد و بازیکنانم باید بهترین بازی ممکن را به نمایش بگذارند. همین! هیچ شکی هم دراین نیست. وقتی که حمله می کنیم، همه با هم جلو می رویم و وقتی دفاع می کنیم نیز همین طور. از این بابت مشکل بزرگی ندارم. این برنامه قابل اجرایی برای تمام بازیهاست. آقای کاریزمای فوتبال جهان، در خصوص پیشنهادات تکراری باشگاههای مختلف برای جذب او نیز گفته: نیازی نیست کسی نگران باشد. من و باشگاهم همدیگر را دوست داریم و در حال انجام کارهای جدید زیادی در اینجا هستیم. برنامه ما بلند مدت است. من از اینجا تکان نمیخورم. نه به مربی گری در بارسلونا و نه هیچ تیم دیگری جز دورتموند فکر نکرده و نخواهم کرد. همه ما عاشق دورتموندیم و وابسته به این باشگاه.کلوپو که فصل قبل یکی از کاندیدهای اصلی سرمربیگری رئال بود در در گفتگو با نشریه بیلد گفت: شاید هواداران رئال بار دیگر یک مربی آلمانی می خواهند. با این وجود، من در حال حاضر برای حضور در رئال وقت ندارم. کلوپ که پیشنهادهای وسوسه انگیز و دستمزدهای نجومی بزرگان جهان را بارها رد کرده در مورد اهداف خود در دورتموند چنین میگوید : هنوز هیچ چیز مشخص نیست. زمان همه چیز را روشن می*کند. اما آنچه قطعی است، ظهور یک برسیادورتموند جدید است. وی ادامه داد: قصد دارم برای آینده با استفاده از نفرات گذشته و احتمالا بازیکنانی که به خدمت میگیریم، تیمی جدید بسازم. با به حقیقت پیوستنِ رویای کلوپو در وستفالن، حال شاید باید منتظر رقم خوردن سرنوشتِ اسطوره ای جدید در باشگاهی پر آوازه و افتخار نظیر دورتموند باشیم.
- ۹۴/۱۲/۲۰